وارد شهرشدیم،دل تو دلم نبود!تو ترمینال ازاتوبوس پیاده شدیم،دیگه طاقت نداشتم!هی به خودم میگفتم:صبرداشته باش!چته؟!چرااینقدر بی تابی میکنی؟!الان دیگه رسیدیم،اطراق که کردیم سریع میریم؟!اگه هم اونا نخواستن بیان،مثلا خسته بودن،خودم میرم دیگه؟ولی مگه آروم میشدم؟!تا از اتوبوس به سمت پایانه تاکسی رانی رفتیمو،یه دوتا تاکسی درست و حسابی پیدا کردیم،مردمو زنده شدم! ساکِ تو دستمم که دیگه حسابی عاجزم کرده بود!حالا این وقت وقت دوستم گیر داده بود که:حاجی کمتر بامون حساب کن!هممون محصّلیم!دستمون تو جیب خودمون نیستو ازاین حرفا....!البته حق هم داشت قبل از سفر کلی بحث کرده بودیم که:نفری چقدر خرجمون میشه؟برای احتیاط چقدر پول اضافه تر بیاریم؟!و ازاین قبیل....!خلاصه هر جوری بود وسایلوجا دادیمو سوار تاکسیا شدیم! تاکسیا آروم حرکت کردن!واویلا.....!حالارانندرو بگو...:مگه من روزانه چقدر در میارم؟!الان به خاطر ایام جشن طرح ترافیکی گذاشتن!بیا!الان سه تومنشو جلوی خودتون میدم میره! دیگه میخواستم بگم: حاجی قبولت داریم!بی خیال شو!که یهو وارد خیابون اصلی شدیم؛همه چی یادم رفت! بی اختیار دستم رفت روسینه و اشک تو چشام جمع شد:
"السلام علیک یا علی ابن موسی ایها الرضا علیه السلام"
عجب لحظه ی قشنگی بود؛وصحنه هم که قشنگتر از لحظه!!!گنبد طلایی زیر نور آفتاب چه برقی میزد! اون موقع جز خوبی هیچی نبود...
صف بسته اند خیل ملائک به احترام
درروضه ی مقدس گردون مدار دوست
....................................................
پ ا ی ی ن ن و ش ت1:چقدردلم تنگ شده برای زیارت؛دارم روز شماری میکنم...انشاالله به زودی دوباره کبوتر حرم میشم.
پ ا ی ی ن ن و ش ت2:فکرکنم این روزها مشهد خیلی سرد باشه.البته وجود امام رضا(ع)این سرمای استخوان شکنو به یک گرمای نشاط آورتبدیل میکنه!امیدوارم لیاقت حس کردن این گرمارو داشته باشم.
پ ا ی ی ن ن و ش ت3:تومناسبت ها(مخصوصا ایام جشن)رفتن مشهد خیلی کیف میده!
پ ا ی ی ن ن و ش ت4: *میســــوختم ز آتــش ســـوزان هــــــجراو*شــــُکر آن که باز، کــرد نصیبم جـوار دوست*
پ ا ی ی ن ن و ش ت5:این دو بیتی که در متنم به کار بردم از شعر تازه آیت الله صافی گلپایگانی در مدح امام رضا(ع) بود.
موسی بن جعفر(ع) که شیعیان دوازده امامی از او با عنوان (امام موسی کاظم(ع)) یاد میکنند، فرزند جعفر بن محمد(ع)، و ایشان هفتمین امام است. وی در روز 7 صفر سال 128ه. ق. در ابواء (منطقهای در میان مکه و مدینه) به دنیا آمد. مادر او حمیده مصفّاة است که نامهای دیگری مانند حمیده بربریه و حمیده اندلسیه نیز برای او نقل شدهاست. از مهم ترین القاب پیروانش برای او، میتوان به کاظم، صابر، صالح، امین و عبدالصالح اشاره کرد. او در میان شیعیان به «بابالحوائج» معروف است.
زندگی
وی پس از مرگ پدرش در شوال سال 148ه. ق. و در زمان خلافت منصور عباسی امامت خود بر شیعیان را اعلام کرد و این مهم 35 سال به درازا کشید. وی نقش موثری در گسترش معارف شیعی داشت. در این دوران، چندین بار توسط خلفای عباسی دستگیر و زندانی گردید. تنها در دوران خلافت هارون الرشید، به مدت چهار سال زندانی بود. امام موسی کاظم، در 25رجب 183 ه. ق.، در سن 55سالگی، توسط زهر در زندان سندیبن شاهک به دستور هارون الرشید کشته شد.وی در شهر کاظمین در کشور عراق مدفون است.
فرزندان
درباره تعداد فرزندانش چند قول وجود دارد. بنا بر یکی از آنها، وی 37 فرزند داشت که شامل 18 پسر و19دختر بودند. علی پسر موسی(ع) (امام رضا(ع))، هشتمین امام شیعیان، فرزند اوست. همچنین یکی از دخترانش به نام فاطمه معصومه(س) که برای دیدار برادرش، رضا، عازم ایران شده بود، در شهر قم بیمار شد و پس از چند روز بیماری، درگذشت و در این شهر مدفون است.
..................................................
پ ا ی ی ن ن و ش ت1: ولادت امام موسی کاظم(ع) به این دلیل که درماه صفر قرار داره خیلی خوب حقش ادا نمیشه!یه عده فکر میکنن اگه تو ماه صفر حتی برای تولد امام موسی کاظم(ع)هم شاد باشن،گناه میکنن! به همین دلیل ایشان مظلوم واقع شدند!پیامبر(ص)فرموده اند: در شادی ما شاد باشید ودر غمگینیه ما غمگین.
پ ا ی ی ن ن و ش ت2:بهترین چیزی که پیدا کردم و دیدم سودمنده برای گذاشتن تو وبلاگ،آشنایی با امام موسی کاظم(ع) بود!
هماره نامت بلند باد ای آسمانی مرد زمینی! تو از تبار نوری و تاریخ وامدار شعاع تابناک اندیشه توست.
ای تو سیراب از سرچشمه کلام خداوند! کامهایمان تشنه باران کلام توست. سخن بگو، تا نور کلامت بر ما ببارد و زمین و زمان سینه به سینه از عطر گل محمدی آکنده شود.
دانش، از نام تو آوازه گرفت، آنگاه که شکافته شد و شگفتی آفرید. ای اَبَرمردِ دانش و ای شکوه فرهنگ! تو در زمانهای که ابرهای سیاه، سایه تردید میگستردند، خورشیدوار تابیدی تا بذرهای یقین جوانه زند و یخهای یأس و تردید آب شود. ای امانتدارِ رسالت توحید و وارث تعلیمات محمدی و علوی! تو یادگار کربلا بودی و سند مظلومیت بقیع. اینک بقیع قلب ما روشن از نور توست. اینک خیل قاصدکها را بدرقه سلامی میکنیم که پیامبر(ص) بر تو فرستاد. سلام ما را نیز پذیرا باش!
سروده ای در مدح امام محمد باقر(ع) اى شمع بزم دین، یا باقرالعلوم ................................................... پ ا ی ی ن ن و ش ت1: فکرکنم یه دو سه روزی از تولد امام محمد باقر(ع)گذشته نه؟؟؟خوب چی کارکنم!!!؟تقصیر امتحانهای دانشگاهه که این موقع برگزار میشه!منم درس خون!!!!!!؟؟؟؟؟...... پ ا ی ی ن ن و ش ت2: اگه پینوکیو بودم الان دماغم یه سه چهار متری شده بود!!!!!!... پ ا ی ی ن ن وش ت3: چه عجب! بالاخره یه نفرعلنی یه نقدی به فیلم دموکراسی توروز روشن زد؛ و صداوسیما لطف کرد 30 ثانیه تا 1 دقیقه شو تو اخبار نشون داد!!!!
وى آیت مبین، یا باقرالعلوم
اى سرور امم، وى پنجمین امام
معصوم هفتمین، یا باقرالعلوم
مرآت طاوها، ریحانه ى نبى
فرزند یا و سین، یا باقرالعلوم
اى مهر دل فروز، در آسمان علم
وى یار مه جبین، یا باقرالعلوم
اى حجت خدا، ما را شفیع شو
در روز واپسین، یا باقرالعلوم
اى آفتاب علم، آئینه ى کمال
چشم و چراغ دین، یا باقرالعلوم
اى نور کردگار، هستى تو یادگار
بر زین العابدین، یا باقرالعلوم
رسواى خاص و عام، کردى هشام را
با نطق آتشین، یا باقرالعوم
اى ماه هاشمى، شد قلب اهل دل
با مهر تو عجین، یا باقرالعلوم
اى کشته ستم، عالم به ماتمت
با غم شده قرین، یا باقرالعلوم
شمع وجود تو، شد قطره قطره آب
از سوز زهرکین، یا باقرالعلوم
شد طبع «حافظى» از خرمن ادب پیوسته خوشه چین، یا باقرالعلوم
شاعر حافظى"
چند وقت پیش یه داستانی خوندم، خیلی به نظرم قشنگ اومد. به خودم گفتم بد نیست برای شماهم بنویسم؛ انشا الله که شما هم مثل من بهره ببرین! واما داستان... :
تلاوت قرآن
میرزا حسین لاهیجی رشتی، از شیخ زین العابدین سلماسی نقل کرده است که: روزی سید بحرالعلوم وارد حرم مطهر امام علی(علیه السلام) شد واین بیت را زمزمه می کرد:
چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن
به رخت نظاره کردن سخن خدا شنیدن
بعدا از سید بحرالعلوم پرسیدم که علت خواندن این ابیات چه بود؟ فرمود:«چون وارد حرم حضرت علی(علیه السلام) شدم دیدم که حجت ابن الحسن(عجل الله تعالی فرجه) در بالای سر قبر مبارک آن حضرت با آواز بلند قرآن تلاوت می کنند. وقتی صدای آن بزرگوار را شنیدم این شعر را خواندم!»
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
......................................................................
پ ا ی ی ن ن و ش ت1:سید محمد مهدی، ملقب به علامه بحر العلوم از فقهای بزرگ شیعه در قرن دوازدهم و سیزدهم است؛ علامه بحرالعلوم در سال 1155ه ق در کربلا متولد شد ودرسال 1212 ه ق درنجف اشرف چشم از جهان فروبست. پس از سید ابن طاووس آن بزرگوار را سرآمد علمای ربانی وعالمان اهل سیر و سلوک می دانند. پ ا ی ی ن ن وش ت 2: برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) صلوات!
إلهی لا تکلنی إلی نفسی طرفت عینن أبدا(خدای من! مرا به اندازه ی یک چشم بر هم زدن به خودم وا مگذار!)
سلام به خودم!و سلام به کسانی که به وبلاگ من اومدن و دارن این متنو میخونن!من، هم یک دانشجوی جدید الورودم،و هم وبلاگ نویس جدید الورودتر! وبلاگ نویسیم از همین متنی که الان دارین میخونین شروع شده!!!! ولی دانشجوییم......تقریبا یک ترم ازش گذشته!!!! اولش یک کمی هول شدم!!!!!!!!!!!! آخه نمیدونستم چی بنویسم!!!!!!!!!! البته اگه راستشو بخواین الانم یه جورایی استرس دارم که: یعنی کسی از متن های من خوشش میاد؟؟؟؟؟؟؟اصلأ کسی متن های منو میخونه که بخوادخوشش بیاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟!به هر حال هم شما خوش اومدین و هم من!
***
الا یاایها الساقی زمی پر ساز جامم را
که از جانم فرو ریزدهوای ننگ ونامم را
دیوان امام خمینی(ره)
..................................................
پ ا ی ی ن ن و ش ت 1:رب إشرح لی صدری ویسر لی امری وحلل عقدتأ من لسانی یفقهو قولی.
پ ا ی ی ن ن و ش ت 2:جالبه!کار وبلاگ نویسیه من، تقریبا هم زمان با شروع کار هدفمند کردن یارانه ها بود!(خدا کنه که وبلاگ ها سهمیه بندی نشن!ولی هدفمند بشن!)