گرفتاری غفلت
غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد
از شما دور شدن زار شدن هم دارد
هر که از چشم بیفتاد محلش ندهند
عبد آلوده شدن خار شدن هم دارد
عیب از ماست که هر صبح نمی بینیمت
چشم بیمار شده تار شدن هم دارد
همه با درد به دنبال طبیبی هستیم
دوری از کوی تو بیمار شدن هم دارد
ای طبیب همه انگار دلت با ما نیست
بد شدن حس دل آزار شدن هم دارد
آنقدر حرف در این سینه ی ما جمع شده
این همه عقده تلنبار شدن هم دارد
از کریمان فقرا جود و کرم می خواهند
لطف بسیار طلبکار شدن هم دارد
نکند منتظر مردن مایی آقا ؟ !
این بدی مانع دیدار شدن هم دارد
ما اسیریم اسیر غم دنیا هستیم
غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد
***علی اکبر لطیفیان ***
پ ا ی ی ن ن و ش ت ا ن ت ظ ا ر:نوری دلم را روشن کرده که از تاریکیش می ترسم! نه از تاریک شدنش،از تاریک ماندنش!فرق شدن تا ماندن سه حرف است؛ولی این کجا و آن کجا؟!تاریک شدن هم ترس دارد ولی دیگر به ترس آلوده به خجالت گناهش عادت کرده ام!می گویند ساکنان نزدیک دریا بعد از مدتی به صدای امواج عادت می کنند به طوری که دیگر نمی شنوند؛
راستی که چه بد است قصه ی عادت... *اللهم عجل لولیک الفرج*