سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حسادت و تملّق روا نیست، جز در جستجوی دانش . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله] 
»» تاکسی رانان یا سیاست دانان!؟

این روزها که سوار تاکسی میشیم (توی شیراز) تاکسی رانان که بهتره بگیم سیاست رانان از هرچیزی حرف میزنن و انتقاد میکنن الّا خودشون و اشتباهاتشون. اولش از گرونی بنزین و تاثیرش بر زندگیشون و خراب بودن وضع زندگیشون (که در حد نتونستن عوض کردن مبلمانه!!!؟) شروع میکنن، تا میرسن به دولت و رئیس جمهور و الی ما شا الله بعد هم میگن اگه من رئیس جمهور بودم فلان کارو میکردم و اگه نماینده بودم بیسار کارو! خلاصه به هر دری میرن! بعضی هاشون هم که صدای آهنگشون گوش فلکو کر کرده چه برسه به مسافر! آخرش هم که پیاده میشی و کرایه میدی میگه کرایش اینقدره(دوبرار پولی که دادی!) اگه هم بگی من همیشه اینقدر میدم!؟ میگه اون راننده کم گرفته وگرنه کرایش همینه! بعد هم که میگی باشه و میخوای پولو بدی شروع میکنه که: نه! تو رو خدا قابل نداره! حالا این دفعه مهمون ما باش !!!!!!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟ البته یه نکته ی خیلی مهم هست اونم اینه که تمام تاکسی رانان این جوری نیستن.تاکسی ران خوب هم زیاد داریم.

 .

                                                             ***

شاگردان عارف مکتب روح الله(ره)

فرمانده ها گفته بودن چون چشمه توی خط تیر دشمنه و ما آب دیگه ای نداریم تیمم بگیریم یه وقت دیدیم یه نوجوان داره میره سمت آب هرچی داد زدیم که وایسا واجب نیست با آب وضو بگیری چون چشمه توی خط تیر دشمنه تیمم کافیه گوش نکرد.اون موقع روحانی ما آیت الله جوادی آملی(حفظه الله) بودند که در اون زمان ها به جبهه ها خیلی سر میزدن،رفتیم به آقای جوادی آملی گفتیم که بیان به این نوجوان بگن چون حرف مارو گوش نمیداد آقای جوادی آملی آمدند گفتند:پسرم کجا داری میری؟فرمانده ها هم گفتند که وضو با آب الان واجب نیست تیمم هم کافیه خطر داره ممکنه بزننت!اون نوجوان با یک لبخند زیبا جواب داد:حاج آقا بزار این نماز آخرمون رو با حال بخونیم! و رفت... اولش لب آب نشست یکم با آب بازی کرد بعد هم وضو گرفت و یه نماز با حال خواند و اومد بالا بدون این که حتی یه خراش برداره! چند ساعت بعد یکی از فرمانده ها اومد گفت تعدادی از بچه ها رو میخوایم برای عملیات ببریم،اتفاقا اون نوجوان هم بین کسایی بود که بردن برای عملیات. چند ساعت بعداز رفتنشون برای عملیات چند تا از بچه ها اومدن آقای جوادی آملی رو صدا زدند و گفتند بیاین میخوایم یه چیزی رو نشونتون بدیم،آقای جوادی آملی رفتند دیدن که یک برانکارد هست و یک نفر روی اون برانکارد خوابانده شده و ملافه روی صورتشه بچه ها به آقای جوادی آملی گفتند که اون ملافه رو کنار بزنن و بیبینن،آقای جوادی آملی اون ملافه رو کنار زدند ودیدن که همان نوجوان با همان لبخندی که هنگام رفتن سمت آب داشته شهید شده و پر کشیده رفته!!!آیت الله جوادی آملی(حفظه الله) گریه میکردند و به خودشون میگفتند:جوادی فلسفه بخون جوادی منطق بخون.....

اینان عارفان مکتب امامند.

*شهدا در قهقهه ی مستانه ی شان عند ربهم یرزقونند*

                                                                                                                                                                                            امام خمینی(ره)

..................................................................

پ ا ی ی ن ن و ش ت 1: سلام،خوب هستین؟سلامتین؟ الحمد لله! سال نوتون پساپس مبارک، صد سال به این سالها، هر روزتان نوروز، نوروزتان پیروز! میدونم این چه وقت تبریک گفتنه!؟ سال تموم شد! ولی چه کنم؟مشغله و زندگی و! زن و بچه؟! حالا اون دو مورد آخرو میشه بی خیال شد و جاش کم حوصله ای رو گذاشت!

پ ا ی ی ن ن و ش ت 2: از این به بعد میخوام اگه خدا توفیق بده وشهدا لیاقت، همیشه یه مطلب در رابطه با شهدا توی وبلاگم باشه!

پ ا ی ی ن ن و ش ت 3: یکی از بزرگان فرمودند آیت الله جوادی آملی(حفظه الله) عارفیست که علومی در سینه ی اوست که وقتی برود با خود او دفن میشود.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » امیر کوچولو ( چهارشنبه 90/1/31 :: ساعت 6:27 عصر )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

هیچکس همراه نیست،تنها،ی اول
کار خوبه خدا درست کنه
بقیة الله خیرٌ لکم ان کنتم مؤمنین
از من مگیر دلخوشیم را خدای من
گذری بر شهداء
مادر
[عناوین آرشیوشده]
 

>> بازدید امروز: 31
>> بازدید دیروز: 3
>> مجموع بازدیدها: 57954